پنجشنبه 01 آذر 1403
EN

خبرگزاری

رد پاي نظريه «هانتينگتون» در توهين به پيامبر (ص)

1139
0
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج،اين روز‌ها قلبهاي مسلمانان جهان به خاطر توهين نشريه فرانسوي «شارلي ابدو» به ساحت مقدس پيامبر اعظم (ص) به درد آمده است.
اما درد آور‌تر آن است كه آنها به بهانه انفجار تروريستهاي تربيت شده خود! چنين اقدام موهني را صورت داده‌اند؛ از اين رو با حجت الاسلام والمسلمين سيدمهدي عليزاده موسوي، رئيس پژوهشكده حج و زيارت، مدرس حوزه و دانشگاه و مؤلف كتابهايي همچون مجموعه سه جلدي «سلفي‌گري و وهابيت»، «بيداري اسلامي» و «نقش و تأثير جريانهاي سلفي بر بيداري اسلامي» درباره ريشه چنين اقدامها و نحوه برخورد با آنها به گفت و گو پرداخته‌ايم كه مشروح آن از نظرتان مي‌گذرد:

ريشه اقدامهاي موهني همچون انتشار كاريكاتور عليه پيامبراعظم (ص) و توهين به مقدسات مسلمانان در چه چيز قرار دارد و در پشت صحنه اين خباثت‌ها چه مي‌گذرد؟

- براي يافتن ريشه چنين اقدامهاي موهني بايد به چند دهه پيش باز گرديم و بررسي كنيم؛ اين جريان از دهه ۷۰ و ۸۰ ميلادي آغاز شد و سپس با تاليف كتاب «آيات شيطاني» ادامه يافت، پس از آن نيز در كشورهايي همچون سوئد، دانمارك و نروژ شاهد انتشار كاريكاتورهايي عليه مقدسات مسلمانان بوديم.

پس از آن در سالهاي اخير‌تري جونز، كشيش آمريكايي، مسلمانان را به سوزاندن قرآن تهديد كرد و سپس در آمريكا كارگردان صهيونيستي، فيلمي عليه زندگاني شخصي حضرت رسول (ص) ساخت و به باور خود آن را به چالش كشيد و امروز هم شاهد توهين به ساحت مقدس پيامبر (ص) از طريق كشيدن كاريكاتور هستيم! آن هم توسط نشريه‌اي با شمارگان معدود كه البته اكنون شمارگان آن به سه ميليون نسخه رسيده است.

بايد توجه داشت، اين روند ريشه در دو سياست كلي غرب دارد؛ نخست اينكه آنها بشدت از گسترش اسلام در كشورهاي خود مي‌ترسند. وقتي نظر مستشرقان بزرگ غربي را بررسي مي‌كنيم در مي‌يابيم رشد اسلام در غرب از مسيحيت بيشتر است و اين موضوع، آنها را مي‌ترساند و براي همين از طريق آتش زدن مساجد، مقابله با مناره‌هاي مساجد و سر دادن شعارهايي همچون «مسلمان خوب مسلمان مرده است» با آن مقابله مي‌كنند، جالب آنكه از حلقه‌هاي اين اسلام ستيزي به سخره گرفتن و به چالش كشيدن معارف اسلامي از طريق نشر كتاب، تهديد و كشيدن كاريكاتور است.

نكته دوم در ريشه يابي اين اقدام نشريه شارلي ابدو عمل بر اساس نظريه “هانتينگتون” است، او پنج تمدن بزرگ در جهان ترسيم كرد و عصر حاضر را عصر برخورد تمدنها ناميد، از اين رو، غرب به نوعي نگاه جنگجويانه و خشونت را حاكم بر تمدنهاي امروز جهان مي‌داند و با اينكه گاه از نزديكي اديان دم مي‌زنند و همايشهايي را براي تقريب و گفت و گوهاي بين ادياني برگزار مي‌كنند، اما در كنه و ذات اعمالشان سياستِ حاكم، برخورد تمدنهاست و با اينكه مي‌گويند ما در انديشه مدرن تابع عقل هستيم و روش ما بايد عقل مدارانه باشد، اما ترس از اينكه تمدن اسلامي و آموزه‌هاي آن گسترش يافته و غرب را درنوردد آنها را به چنين واكنش‌هايي واداشته تا برخلاف ادعاهاي ظاهري، روشي ديگر در پيش بگيرند و چون اعتقاد به پيچيدن نسخه واحد براي جهان دارند، نظريه “فوكوياما” يعني پايان تاريخ را در نظر گرفته و درصدد هستند نظريه ليبرال دموكراسي را در جهان حاكم كنند، از اين رو، با هر انديشه‌اي كه آنها را به چالش بكشاند، مقابله مي‌كنند.

بنابراين، وضعيت امروز آنها در حقيقت با اين دو تحليل قابل بررسي است، زيرا آنها در پي بهانه‌اي براي توهين مي‌گشتند كه انفجار دفتر نشريه شارلي ابدو در فرانسه اين بهانه را برايشان فراهم كرد.

چرا چنين تصوري دارند و بر اساس آن چنين اعمالي را صورت مي‌دهند؟

- نگاه آنها اين است كه اگر قداست و عظمت معارف و شخصيتهاي بزرگ اسلامي را در ذهن مسلمانان بشكند، حرمتها و حريمها از بين رفته و خطوط قرمز در هم مي‌شكند و عرصه براي توهين بيشتر فراهم مي‌شود؛ اما واقعيت اين است كه هر‌گاه غرب به اين توطئه دست زده و اين اهرم را در دست گرفته ما شاهد هم افزايي جهان اسلام بوده‌ايم و تنها اثر اين گونه اقدامهاي موهن و اهانتها اين بود كه حتي جريانهاي متضاد و متناقض را در جهان اسلام به يكديگر نزديك كرد. جهان اسلام متوجه است و از ابتدا جريانهاي معتدل مانند جمهوري اسلامي ايران اين هشدار‌ها را به غرب داده بودند كه دير يا زود فتنه‌هايي كه آنها درست كرده‌اند همچون «داعش» دامن خودشان را نيز مي‌گيرد. البته بنابر اعلام رسمي وزير كشور فرانسه اكنون ۱۷۰۰ شهروند فرانسوي در سوريه در حال جنگ هستند و اينها دير يا زود به كشورشان باز گشته و اين شرايط را در اروپا و فرانسه پياده مي‌كنند؛ از اين رو تمسك به بهانه‌اي از اين دست، مورد توجه هيچ يك از مذاهب اسلامي و حتي عقلاي مسيحي نيست.

آيا اين واقعيت، پس از توهين به ساحت مقدس نبوي، امروز هم در جهان اسلام ديده مي‌شود؟

- بله، چنانكه شاهديم امروز در كشورهاي گوناگون مانند هند، فيليپين و…گروه‌هاي مختلف شيعه و سني به دليل قداست حضرت رسول (ص) زير يك پرچم قرار گرفته و مخالفت و مقابله خود را با اين حركت پيش برده‌اند، اما با وجود پوسيده بودن اين ترفند و تمام شدن آن به نفع جهان اسلام (به دليل شناسايي دشمن اصلي و تمركز توان در جبهه اصلي)، آنها متوجه اين مسأله نيستند.

اهداف پشت پرده غرب از اين سناريو عليه اسلام و مسلمانان چيست؟

- از مهمترين اهداف غرب در اين جريانها، اسلام ستيزي و بسترسازي براي برخورد تمدنهاست، اما واقعيت ديگر اين است كه هر چه دنيا پرتنش‌تر بوده و ارباب مذاهب به يكديگر مشغول‌تر و ناامني بيشتر باشد سوءاستفاده كنندگان بيشتر بهره مي‌برند، به عنوان مثال زماني كه آمريكا مي‌خواست به كشورهاي اسلامي حمله كند موضوع ۱۱سپتامبر را به وجود آورد و به بهانه آن به افغانستان و سپس عراق حمله كرد. امروز هم به نظر مي‌رسد آنها ترورهاي فرانسه را دستاويز قرار داده‌اند تا دوباره موجي جديد ايجاد كرده و اهدافشان را تحقق بخشند.

امروز و سالها پس از واقعه ۱۱سپتامبر، ابعاد آن در حال روشن شدن است كه دستهاي آمريكا را نشان مي‌دهد و به نظر مي‌رسد در آينده در پشت پرده اين ترورهاي فرانسه و درگيري‌هاي پاريس، اهداف اينچنيني رخ مي‌نمايد كه البته نيازمند نشانه‌شناسي براي بيان واقعيتهاست.

اكنون رسالت مسلمانان اعم از خواص و عوام چيست؟ آيا صرف راه اندازي كمپين و اعتراض در فضاي مجازي كفايت مي‌كند يا بايد راهي ديگر يافت؟
يك قانون كلي در قرآن آمده كه در آيه ۳۲ سوره مباركه توبه مي‌فرمايد: «مى‏خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند، ولى خداوند نمى‏گذارد تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد.» بنابراين، نكته نخست اين است كه چنين اعمال و رفتاري به ابهت و عظمت پيامبر اكرم (ص) لطمه نمي‌زند و آبروي خود غربي‌ها و طرفداران آنها را مي‌برد كه در ظاهر لباس همگرايي و تقريب و گفت و گو را پوشيده‌اند، اما در واقع براي به چالش كشيدن مقدسات اسلامي خنجر خونين در دست دارند و اين هيچ جاي نگراني ندارد و خداوند‌ همان طور كه در بد‌ترين شرايط اسلام را حفظ كرده، امروز نيز آن را حفظ مي‌كند.
اما نكته اين است كه غرب بايد توجه كند در خاطره مسلمانان تجربيات تلخ نسبت به غرب وجود دارد و وقتي تاريخ استعمار را ورق مي‌زنيم نحوه استثمار مسلمانان را در مي‌يابيم بويژه در عراق، سوريه، پاكستان و افغانستان. بنابراين، ذهن مسلمانان نسبت به آنها منفي است، آنچه غرب بايد توجه كند اين واقعيت است كه مسلمانان جان خود را مي‌دهند و هرگز بر سر هنجارهاي بنيادين اسلام مسامحه نمي‌كنند.
به عبارت بهتر هر مسلماني در زندگي داراي خطوط قرمز و فرامذهبي است همچون خدا، پيامبر (ص)، قرآن و اصول اساسي اسلام و ما شاهده بوده‌ايم هر‌گاه به اين اصول و مباني توهين شده پاسخ بسيار سختي داده‌اند. شاهد آنكه وقتي امام خميني (ره) فتواي قتل سلمان رشدي را صادر كردند حتي جريانهايي كه شيعه را قبول نداشتند، با آن همراه شدند.
بنابراين، اين جسارتها براي غرب سرشكستگي دارد هر چند آنها در سياستهاي ويتريني خود مي‌كوشند خلاف آن را نشان دهند، اما از خلال همين رفتار‌ها، مسلمانان دشمن واقعي خود را مي‌شناسند؛ همان گونه كه مقام معظم رهبري بار‌ها اشاره كرده‌اند ريشه جريانهاي افراطي در منطقه را بايد در غرب و اهداف استعمار دنبال كرد.
از اين رو، در اين شرايط همگرايي از طريق حضور فيزيكي و مجازي در كمپين‌هاي اجتماعي مي‌تواند زمينه ساز وحدت مسلمانان و شناخت ماهيت دشمن حقيقي باشد.
خواص و نخبگان جهان اسلام به عنوان افرادي كه مردم در حركتها به آنها تأسي مي‌كنند، در چنين شرايطي چه رسالتي بر عهده دارند؟
- نقش نخبگان در دو حوزه قابل بررسي است؛ نخست جنبه دفاعي دارد يعني برابر تهمتها و افتراهايي كه به شخصيتهاي بزرگ اسلام زده مي‌شود دفاع كرده و شبهات را پاسخ دهند و از سوي ديگر نقاط ضعف دشمن را بيابند و بر آن تاكيد كنند؛ يعني اگر كاريكارتوري توسط دشمن عليه مقدسات منتشر مي‌شود بدي‌هاي چنين اقدامي را تبيين كنند و بگويند اگر توهين به مقدسات اديان رسم شود جنگهاي مذهبي و بين ادياني رخ مي‌دهد، زيرا مسأله دين و مذهب جزو باورهاي بشر است.
غرب خود تجربه چنين موضوعي را دارد، وقتي فيلمهاي «كفشهاي ماهيگير» و «مصايب مسيح» ساخته شد مسيحيت درد اين توهين را احساس كرد.
بنابراين، اگر نخبگان جهان اسلام مشكلات اين قضيه را تبيين كنند، به نظر مي‌رسد نقش اساسي در پيشگيري از وقوع چنين حوادث تلخي را خواهند داشت.
وظيفه دوم نخبگان در اين حوزه، بحث بيداري است و اينكه بايد ارزشها و هنجارهاي اسلام را ارايه دهند، زيرا غرب بشدت در پي ارايه چهره خشن، جنگجو و افراطي از اسلام است، از اين رو، وظيفه نخبگان در جنگ نرم و جنگ تبليغاتي اين است كه با اين جنگ از طريق نرم پيش رفته و ويژگي‌ها و سيره پيامبر رحمت (ص) را و چگونگي تمدن سازي در جامعه بدوي و فاقد اخلاق توسط ايشان را تبيين كنند. همچنين، بگويند اسلام و سيره نبوي در شرايط امروز كه بحران اخلاق و معنويت در دنيا حاكم است و غم و غصه و تنهايي انسان را فرا گرفته، چگونه مي‌تواند كارگشا باشد. اگرچه اين توهين تلخ و دردآور است، اما در درون خود جهان را نسبت به پيامبر اكرم (ص) حساس كرد، زيرا وقتي جهانيان اين توهين را مي‌بينند به تفكر فرو رفته كه اين شخصيت كيست كه جهان غرب چنين عليه آن بسيج شده است؟ !
در چنين شرايطي اگر مسلمانان فارغ از شعارزدگي و در مسير صحيح پيش بروند مي‌توانند دستاوردهاي بسياري در جلب و همراهي اذهان جهاني با ارزشهاي اسلام داشته باشند.

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

آرشیو اخبار